نهاد شورا نیاز به درمان دارد
نهاد شورا نیاز به درمان دارد
محمودآباد آنلاین/ چندیست دلسوزان و روشنفکران و فعالان اجتماعی شهر محمودآباد در خصوص کارآمدی و ناکارآمدی نهاد مردمی شورای شهر در ادوار گذشته ، سطرها به نگارش در آورده و موضوع داغ محافل فضای مجازی و حقیقی این روزهای شهر می باشد که ماحصل و چکیده نکات اشاره شده موارد ذیل است:

 

  • عده‌ای از انتخاب نادرست مردم در ایام انتخابات سخن می رانند
  • بعضی ها از بی برنامه بودن اعضای شورای شهر گله مند هستند
  • یک عده هم از ناهمگن بودن اعضای منتخب شورای شهر ناراحتند
  • عده‌ای هم از در آمد و بودجه ناکافی شهر شکایت دارند
  • عده‌ای دیگر از تعویض های مکرر مقام شهردار می نالند
  • اقلیتی هم هم از ضعف مدیریت شهری سخن می سرایند
  • اکثریتی هم به عدم مشارکت مردم و همراهی با منتخبین شورا اشاره می نمایند

و موارد بسیاری که می تواند در توسعه شهر دخیل باشد و فقدان آن دل شهروندان را به درد آورده است میتوان اشاره کرد.

اگر بنا را بر این بگذاریم که همه این عوامل در ناکارآمدی شورای شهر موثر می باشند ، آیا لازم نیست که کمی عمیق تر فکر کنیم و موضوع را خارج از پیش داوری های سطحی مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم؟

اگر مشکل از افراد منتخب یک دوره بود ، حتماً بایستی با تغییر افراد در دوره بعد ما شاهد تحول در شهر می بودیم ولی اینگونه نشد؟!

اگر مشکل با تغییر شهردار حل می شد ، این همه تنوع در تیپ های مختلف و جلوس آنها بر کرسی شهرداری ، می بایست تغییرات چشمگیر در شهر رخ میداد ولی اینگونه نشد !!

اگر مشکل با یک دست بودن و همگن بودن اعضا شورای شهرحل می‌شد ، می بایست در دوره تسلط اکثریت ، شاهد کارآمدی لازم می بودیم ولی این گونه هم نشد !

همه موارد را اگر مورد به مورد بررسی کنیم ، بیشتر به این موضوع پی می بریم که ریشه ناکارآمدی از جنس عواملی نیست که در تصور منتقدان و دلسوز آن شهر می گنجند ؛ اگر ریشه ناکارآمدی اینگونه سطحی بود قطعاً با تغییرات سطحی هم مرتفع می گردید.

حتما سوال پیش می آید که پس مشکل از کجاست؟

مشکل از آنجا شروع می شود که ما از ناکارآمدی یک نهاد گلایه مندیم ولی انگشت اشاره ما به فرد یا افراد خاصی نشانه می گیرد.

مشکل از آنجا شروع می شود که ما نهاد شورا را از سیستم و سازمان شورای شهر تفکیک نمی کنیم.

مشکل از آنجا شروع می شود که ما سیستم شورای شهر را از مجموع اعضای آن تفکیک نمی کنیم.

مشکل از آنجا شروع می شود که ما برای ارزیابی سیستم شورای شهر به جای نقش های اجتماعی ، افراد را مورد قضاوت قرار می دهیم.

وقتی از نهادی شدن یک مجموعه صحبت می کنیم ، منظور ما فرایند توسعه نظام منظمی از هنجارها ، پایگاه ها و نقش های مشخصی است که به هم وابسته است و جامعه آنها را پذیرا شده است.

به تعبیر یکی از جامعه شناسان نهادها از قواعد رسمی و محدودیت های غیر رسمی و مشخصه های تقویت کننده هر دو تشکیل شده اند ، پس شورای  شهر به عنوان یک سیستم و سازمان رسمی در بطن یک نهاد اجتماعی به نام شورا قرار گرفته است ، یعنی شورای شهر جزو وسایل و عناصر نهاد اجتماعی شورا می باشد.

با این توصیف ضروری است برای سلامت نهاد شورا علاوه بر سیستم های رسمی به بخش های غیر رسمی آن نیز توجه ویژه داشت.

اگر ما توجه ویژه خود را بخواهیم به قسمت رسمی نهاد شورا یعنی سیستم شورای شهر محدود کنیم باید توجه داشته باشیم که این سیستم از مجموعه نقشهای متقابل به هم پیوسته در جهت رسیدن به یک هدف مشترک شکل می گیرد و اگر هر کدام از نقشها در جایگاه های تعریف شده ارتباطی مناسب با سایر نقشها برقرار ننمایند موجب ناکارآمدی سیستم گردیده و متعاقباً موجبات تضعیف نهاد شورا را فراهم می آورند.

نتیجه اینکه هیچ کدام از منتقدان دلسوز شهر به این مهم نپرداختند که آیا همه ارتباطات و اتصالات این سیستم شورای شهر به صورت تعریف شده برقرار است یا اینکه در بخشی از این ارتباطات قطع اتصال وجود دارد؟

آیا در بخشی از این سیستم پوسیدگی که نیاز به ترمیم یا تعویض عناصری از ساختار داشته باشد شناسایی شده است؟

آیا ارتباط درون سازمانی آن تسهیل شده است و یا ارتباط برون سازمانی آن منطبق بر همکاری سایر نهادها می باشد؟

آیا ارتباط برون سازمانی آن بر اساس تاثیر پذیری صرف است یا فعال و تاثیر گذار است ؟

آیا این سازمان به واسطه درونی شدن عقاید و باورهای مردم در راستای نهادی شدن امر  شورا عمل می نماید یا اینکه در نهادینه کردن آن بایستی بازتعریف و بازتولید اجتماعی صورت گیرد؟

همه مواردی که به آن اشاره داشتیم ، بخشی کوچکی از مواردی است که در تشخیص سلامت یک نهاد اجتماعی به نام شورا موثر می باشد ، اگر نتوانیم در سلامت این نهاد مردمی کوشا باشیم قطعاً بایستی هزینه های سنگینی را متحمل گردیم ؛ هزینه هایی همچون هدر رفت سرمایهای اجتماعی و به هرز رفتن نیروهای متخصص  و بدنام شدن چهره های خوشنام ، همچنین دلزدگی از مشارکت اجتماعی و بیگانگی سیاسی نام برد.

نکته پایانی این است که برای درمان نهاد بیمار شورا اگرچه بازتولید منتخبین و بازتولید شهردار نیاز می باشد ، لیکن بازتولید نهاد شورا از همه آنها ضروری تر است.

 

  • نویسنده : رحمان مسعودی
  • منبع خبر : محمودآباد آنلاین