شورای اسلامی شهر یا شورای اسلامی شهردار ؟؟
شورای اسلامی شهر یا شورای اسلامی شهردار ؟؟
محمودآباد آنلاین : روزي یک سياستمدار معروف، درست هنگامی که از محل كارش خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و يك فرشته از او استقبال کرد. فرشته گفت: «خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر حال شما هم درک می کنید که راه دادن شما به بهشت تصمیم ساده ای نیست»

سیاستمدار گفت: «مشکلی نیست. شما من را راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم»

فرشته گفت «اما در نامهء اعمال شما دستور دیگری ثبت شده، شما بایستی ابتدا یک روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید. آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید»

سیاستمدار گفت: «اشکال نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. میخواهم به بهشت بروم»

فرشته گفت: «می فهمم. به هر حال ما دستور داریم. ماموریم و معذور»

و سپس او را سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند. پایین … پایین… پایین… تا اینکه به جهنم رسیدند.

در آسانسور که باز شد، سیاستمدار با منظرهء جالبی روبرو شد.

زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری از دوستان قدیمی سناتور منتظر او بودند و برای استفبال به سوی او دویدند.

آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند و حسابی سرگرم شدند.

همزمان با غروب آفتاب هم همگی به کافهء کنار زمین گلف رفتند و شام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند و شیطان هم در جمع آنها حاضر شد  وشب لذت بخشی داشتند. به سیاستمدار آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت.

راس بیست و چهار ساعت، فرشته به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد. در بهشت هم سیاستمدار با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد، به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند. سناتور آنقدر خوش گذرانده بود که واقعا نفهمید که روز دوم هم چگونه گذشت،گرچه به خوبی روز اول نبود.

بعد از پایان روز دوم، فرشته به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟ سیاستمدار گفت: «خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم . حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم من جهنم را ترجیح می دهم»

بدون هیچ کلامی، فرشته او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد. وقتی وارد جهنم شدند ، اینبار سیاستمدار بیابانی خشک و بی آب و علف را دید، پر از آتش و سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند ، هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند. سیاستمدار با تعجب از شیطان پرسید: «انگار آن روز من اینجا منظرهء دیگری دیدم؟

آن سرسبزی ها کو؟ ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم؟ زمین گلف؟ …» شیطان با خنده جواب داد:

«آن روز، روز انتخابات بود اما امروز دیگه…… تو رای داده‌ای…….».

دیدن و لمس این روزهای سخت پشیمانی برای هیچ یک از محمودآبادی ها دور نبود ، باید گفت : کم کم باید به این شکل مدیریت شهری عادت کرد : مثل همیشه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ پای صندوق ارای رفتیم و انجام وظیفه کردیم و منتخبین هم در جشن های پیروزی وعده همدلی و وفاق می دادند و همه چیز از دور قشنگ بود .

۱۴ مرداد ۱۴۰۱ آغاز رسمی فعالیت اعضای ششمین دوره اسلامی شهر محمودآباد بود و درست هر وقت نوبت انتخابات هیات رئیسه می رسد اخلاق و وفاق و همدلی و دوستی جای بی روح خود را به واژه های کتاب اخلاق ویژه دانش آموزان دبستانی و راهنمایی می دهند چیزی که در مورد آن بحث و مذاکره نمی شود ، خاستگاه مردمی و مطالبات مردم و تلاش برای جلب رضایمندی شهروندان است.

امسال بر عکس هر دوره دیگری فکر میکردیم نسل جوانتر و خوش فکر تر و فرهنگی می توانند درد شهر را بفهمند و حل کنند ، یک سال از عمر شورا گذشت و کسی نفهمید در شهر چه گذشت؟ و دریغ از یک گفتگو با نمایندگان اذهان عمومی و در دو قدمی پایان سال دوم عمر چهار ساله شورای اسلامی شهر هستیم و رئیس فعلی نیز از رئیس قبلی الگو گرفته است و ذوب در شهردار است و فراموش کرده است عضو شورای شهر است نماینده مردم ، نه کارمند شهرداری

بارها و بارها از رییس فعلی شورای اسلامی شهر و مشاورانشان دعوت کردیم برای دیدار و گفتمان که عزیزان تصمیم گیر شهر ؛ محمودآباد ۱۴۰۴ چه ویژگی دارد ؟ چه برنامه هایی دارید ؟ انقدر سکوت کردند و انقدر در نقش مافیای خود فرو رفتند که فراموش کردند که شهروند ما هستیم و …

رفتار اعضای این دوره شورای اسلامی شهر بیشتر به بازی مافیا شبیه است از حذف علی رسولی تا صدایی که با زیرکی صدای همه را در آورد و جاهد قدمی که نیمه راه و خسته به این بازی اضافه شد .

اگر برای اولین بار در صحن شورای اسلامی شهر محمودآباد بروید خودتان حس می کنید سه نفر در یک جبهه و دو نفر شهردار را بغل کرده اند و وقتی علت را جویا می شویم می گویند می خواهیم به مدیریت شهری ثبات ببخشیم تا شاهد جابجایی مکرر شهرداران نباشیم.

سوال اینجاست در شهری که در حال حاضر درآمد و ساخت و ساز آن بالاست و حتی خلاف پیش بینی درآمد بالاتر از اعداد اشاره شده رقم می خورد آیا هر کسی شهردار باشد نمی تواند با پول موجود اقدام جدیدی انجام دهد.

رئیس و اعضای شورای اسلامی شهر محمودآباد ؛ شما رای خود را از کوچه کوچه های شهر نسبتا محدود ، آباد گرفته اید ، نه حکم انتصاب از شهردار محمودآباد ، پس انتظار میرود یکبار دیگر به قانون مراجعه کنید و مطالبات عمومی و مصوبات شورای شهر را شفاف سازی کنید ، کاری که قبل از انتخابات در نمایشی انتخاباتی انجام دادید و مرام نامه شفافیت را امضا زدید.

روزی چند بار سجده شکر بجا بیاورید که در شهری به نام محمودآباد با مردمی فهیم و دلسوز و مظلوم و صبور طرف حساب هستید و اگر در شهر دیگری مسئولیت داشتید که مسئولیت هم نمی دادند به شما اجازه کار کردن هم نمیدادند.

زخم های این شهر از هر گوشه ای آشکار است و لطفا با سیمان ورنگ و لودر و هنر تدوین و ساخت نماهنگ بازی نکنید. عمر خدمتی شما رو به پایان است و یادتان نرود باید به فرزندان و نوادگانتان بگوئید با شهر چه کردید ؟!  قطعا دیگر فرصت به جبران گذشته نخواهد

  • نویسنده : محمد محتاطی
  • منبع خبر : محمودآباد آنلاین