شاعر محمودآبادی که در سن پایین داستان های کودکانه می نوشت
شاعر محمودآبادی که در سن پایین داستان های کودکانه می نوشت
محمودآباد آنلاین : به منظور معرفی شاعران و نویسندگان توانمند محمودآبادی ، در نظر گرفتیم یک شنبه های ادبی را راه اندازی نمائیم و در یازدهمین بخش ستون ادبى محمودآباد آنلاين شما را با زوج شاعر و هنرمند بنام محدثه مهدوی آشنا خواهیم کرد.

محدثه مهدوی در تاریخ ۱۳۷۰/۱۱/۱۷ در روستای “بیشه کلا”ی شهرستان محمودآباد متولد شد.

مادرش کارمند و پدرش کشاورز و صیاد بود -هم صحبت همیشگی شالی و دریا-؛ خود بانو مهدوی معتقد است، با اینکه پدرش هیچ گاه شعری نسرود، احساس می کند که قریحه ی شاعری را از ایشان به ارث برده است و این را به خاطر نگاه خاصی می داند که پدرش به آدم ها و دنیا دارد.

نخستین دغدغه های ادبیات در دوران کودکی، درست زمانی که خواندن و نوشتن را آموخته بود، به سراغش آمد؛ در آن ایام و به اقتضای سن و سالش چیزهایی مانند داستان های کودکانه می نوشت که باعث برانگیختن تعجب اطرافیان و خانواده می شد.

اولین بار در سال ۱۳۸۴ بود که به کمک مادرش با “استاد عقیل زروک” آشنا شد و به واسطه ایشان برای نخستین بار پای در انجمن شعر و ادب “صبا”ی محمودآباد گذاشت تا دریچه ای دیگر به سوی نوشته هایش باز شود.

سال های حضورش در انجمن شعر سال های درخشانی بود که برای او پیشرفت و موفقیت های دلچسبی به همراه داشت که از جمله ی آن ها برگزیده شدن در جشنواره شعر دانش آموزی استانی و کشوری در همان سال ها بود؛ تعدادی از اشعارش در نشریات دانش آموزی آن ایام هم به چاپ رسید.

محدثه مهدوی که بیشتر سروده هایش در قالب “شعر سپید” است، در همان سن و سال، علاوه بر شناختن مسیر شاعرانه اش، استعداد مجری گری را هم در خود کشف کرده بود و به همین خاطر اجرای بسیاری از مراسمات و عصری با شعرهای انجمن در سال های حضورش به عهده ی او بود و با وجود کم سن و سال بودنش همیشه از پس این مسئولیت بر می آمد و از برگزاری آن ها سربلند خارج می شد.

فعالیت های هنری بانو مهدوی تا سال ۱۳۸۹ ادامه داشت، اما انتخاب رشته ی ریاضی در دبیرستان، قبولی در رشته ی کارشناسی مهندسی عمران، سختی ها و دغدغه های درس و دانشگاه و پس از آن تلاش برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد مهندسی سازه، همه و همه، باعث فاصله افتادن بین او و ادبیات، و حضور کم رنگ ترش در انجمن شعر شد.

در سال های دوری از انجمن های شعر، تدریس عشق دوم این بانوی هنرمند شد و تصمیم به آموزش دروس ریاضی به صورت خصوصی گرفت.

آغاز زندگی متاهلی و مادر شدن نیز چند سال دیگر به این فاصله دامن زد؛ اما همان گونه که مولانا می فرماید: ((هرکسی کو دور ماند از اصل خویش/ باز جوید روزگار وصل خویش))، این دوری و فاصله تا همیشه ادامه نیافت و محدثه مهدوی در سال ۱۳۹۹ دوباره به منزل شاعرانه اش یعنی صبا بازگشت تا جدی تر از همیشه فعالیت های هنری اش را از سر بگیرد و جدا از شنیدن نقد و بررسی های مفید همیشگی و کسب تجربه های جدید و آموزش های به روز، اندوخته ی گذشته ی خود را هم در اختیار دوستان هم چراغی که در ابتدای مسیر شاعرانه ی خود هستند، قرار بدهد.

آرزوی سلامت و سعادت داریم برای این بانوی هنرمند شهرمان.

 

 

می خواستم برایت

شاخه گلی بفرستم

با گلبرگ های سرخ

 

باران بارید

و خونِ پرستو

از سقفِ خانه

چکه کرد

 

 

شلیک که می کنی

خونِ پرنده های باغ

روی صورتِ ماه می ریزد

 

 

پنجره را باز می کنم

دوباره شلیک کن

دیوار های این روستا کوتاست

 

 

از شیشه ی اتوبوس

بیرون می برم

 

تا باد

ببرد تنهایی دست هایم را…

 

تا فکر کنم

وقتی به خانه رسیدم

 

گذشته ی دست هایم را…

به باد داده ام.

 

 

  • نویسنده : آذین آزادی
  • منبع خبر : محمودآباد آنلاین