عمو شهرام ؛ جهادگری که عشق اش در سراسر ایران گل کرد
عمو شهرام ؛ جهادگری که عشق اش در سراسر ایران گل کرد
محمودآباد آنلاین : در ۱۴ سالگی برای حفاظت از تمامیت ارضی کشورم به جنگ رفتم و امروز در ۵۱ سالگی هنوز وقتی می بینم گوشه ای از کشور دچار آسیب و بلایای طبیعی شده است ، داوطلبانه و با همراهی دوستانم به این مناطق اعزام میشوم تا دردی از آلام مردم کم کنم.

شهرام روحی خیر نیک اندیش محمودآبادی در گفتگویی اختصاصی با خبرنگار محمودآباد آنلاین گفت: در سن ۱۴ سالگی در عملیات والفجر ۹ به مدت ۵ سال در کمپ منطقه رمادید به اسارت گرفته شدم و در طی این پنج سال انواع شکنجه ها رو تحمل کردم.یک روز بعد از چندین سال  با سه نفر از همرزمانم مشغول صحبت تلفنی بودم ، صحبت به شکنجه های آن دوران کشیده شد و من هم در صفحه کاربری شخصی خودم در اینستاگرام سوالی را مطرح کردم مبنی بر اینکه به نظر شما ما ۴ نفر در طول ۵ سال اسارت چند ضربه شلاق با سیم کابل خوردیم ؟ الف : ۸ هزار ضربه ب: ۱۰ هزار ضربه ج: ۱۲ هزار ضربه

در آن لحظه فکر نمیکردم این موضوع با استقبال مردم رو برو شود ، همچنین انتظار پاسخ صحیح را هم نداشتم و در ذهنم بود که نهایتا ۲۰ نفر پاسخ صحیح را خواهند داد و من این ۲۰ نفر را با خود به اردوی جهادی خواهم برد. ولی بر خلاف تصورم بیش از ۱۱ هزار و ۷۰۰نفر در این مسابقه شرکت کردند و در کمال ناباوری هفت هزار و ۹۰۰ نفر پاسخ صحیح دادند.

وی گفت: وقتی این شور و اشتیاق را برای کمک به افراد نیازمند و شرکت در اردوی جهادی دیدم و اینکه امکان بردن این تعداد به اردوی جهادی میسر نبود تصمیم گرفتم با کمک این افراد برای افراد نیازمند بسته های کمک معیشتی فراهم کنیم.

این خیر محمودآبادی ادامه داد : برای تحقق این تصمیم از دوستان مجازی و حقیقی خودم خواستند به این پویش بپیوندند تا بتوانیم برای مناطق محروم جنوب کشورمان از جمله سیستان و بلوچستان، بندر عباس و خوزستان بسته های کمک معیشتی تهیه کنیم که خوشبختانه با کمک مردم توانستیم بیش از ۲ هزار بسته مواد غذایی به ارزش هریک سه میلیون ریال تهیه و برای حفظ کرامت افراد به صورت شبانه در بین خانواده های نیازمند توزیع کنیم.

کارهای انسان دوستانه عمو شهرام قصه ما تنها به وقف مال خود برای انسان های نیاز من ختم نمی شود، وحی حتی در مناطق سیل زده و زلزله زده نیز حضور یافت و بیش از ۳ ماه در کنار مردم آسیب دیده زندگی کرد و در ادامه پویشی که راه انداخته بود کلیه لوازم خانگی مورد نیاز افراد آسیب دیده از جمله ، پتو ، گاز ، آبگرمکن و مواد غذایی  و سایر موارد مورد نیاز زندگی یک فرد را  تامین و بینشان تقسیم کرد.

وی  وقتی کمبودها و نارسایی های درمانی مردم جنوب کشورمان را دید ، وارد میدان شد و خودش مسئولیت سرپرستی ۲۰۰ کوک بد سرپرست و بی سرپرست را  بر عهده گرفت که حتی برخی از آنها از بیماری های لاعلاج رنج می برند و عموی مهربان داستان ما در رسیدگی به آنها هیچ کم نگذاشت و همیشه می گفت: این کودکان برایم به مانند دختران خودم عزیز  و فرزندان معنوی و اخروی من هستند.

عمو شهرام کم کم به چهره مهربان و دوست  داشتنی کودکان و نوجوانان تبدیل شده بود هیچ بار با دست خالی  پیش بچه ها برنگشت و هر بار برایشان لوازم التحریر و لوازم ورزشی تهیه میکرد و با خود می برد و دیگر جغرافیای مهربانی عمو شهرام تنها محمودآباد نبود و ساحل خزر تا خلیج همیشه فارس عشق عمو شهرام‌ به فرزاندانش گل میکرد.

این خیر نیک اندیش محمودآبادی همچنین در ایام شیوع سنگین ویروس کرونا با همراهی دوستانش توانست بیش از ۲هزار کپسول اکسیژن تهیه کند و ۱۳۰ کمپسول را به شهروندان نیازمند و بیمارستان محمودآباد اهدا کرد و مابقی را به سایر مراکز درمانی و افراد نیازمند شهرهای ایران ارسال کرد.

وی که در ابتدا داوطلبانه و به تنهایی دست به این کار بزرگ زده بود گفت: چون جلب رضایت خلق خدا و نگاه همراه معبود دو عالم را در کار داشتم هر روز مصمم تر از قبل به کارم ادامه میدادم و فضامجازی در این بخش توانست دوستان خیر زیادی را به من معرفی و همراه کند و در حال حاضر در هر پویش و فراخوان عمومی بیش از دو هزار نفر از هموطنانمان من را کمک و همراهی می کنند و در  نهایت من وسیله ای هستم برای سوق دادن این کمک ها به نیازمندان واقعی کشورمان…

راستس عمو‌شهرام قصه ما را در شهر  و فضای مجازی با جمله عشقت گله می شناسند؛ جمله ای که وام گرفته از دوست و همرز شهیدش است شهید قاسم عبدی؛ شهیدی که لحظه جان دادنش در اسارت سرش روی پای عمو شهرام ما بود و لحظه جان دادنش به پاس زحماتش به اوگفت عشقت گل است و ‌پس از آن چشم بر این جهان بست و….

 

  • نویسنده : شقایق ناییجیان
  • منبع خبر : محمودآباد آنلاین