حوالی یک سال است که همه دنیا درگیر یک ویروس عجیب به نام کروناست و داستان این ویروس منحوس را همه خوب میدانید.
گوشهای همهمان از زدن ماسک و رعایت پروتکل های بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی پر است.
اما امان! امان از دست کسانی که با خباثت خود لوازم بهداشتی را تبدیل به عامل ویروس میکنند و آن را در فضای عمومی رها میکنند.
مردم گویی ماسک هارا بر چشمانشان زدند تا ببندند و نبینند که چه میآورند بر سر چرخ و فلک روزگاران، بر سر کادر درمانی که برای سلامتی آنان جانهایشان در کف دست گذاشته اند، بر سر خود.
گفتنش بسی سخت است و بسی تلخ، ما که عادت داریم به بلوف:《کار ما نیست》. حتما زمین عاشق ماسک ها شده است و آنها را در آغوش می کشد!
از آن طرف گله میکنیم از این و آن، از این کار و آن کار، اما از این طرف بیا؛ ماسکی که ساعت ها بر دهان داشتیم با میزان زیادی ویروس که به آن چسبیده را پرت و رها میکنیم در خیابان و خود عامل انتشار ویروس میشویم.
وای بر ما! وای بر ما!
عمرمان مرگ است اما نام زندگانی را یدک میکشد؛ اصلاً بیهوده زیستن کارمان شده، همگی روحیم و به دنبال سرپناهی میگردیم.
هی می رویم در خودمان و می بینیم چه خاکی گرفته ایم؛ سبکیم، مثل پرندهای با بال شکسته در حال سقوط.
کسی نیست که در عمق خوابمان سنگ بیاندازد و بیدارمان کند! هرچقدر تند می دوند باز هم به دادمان نمیرسند.
ماسک، دستکش و لوازمی که برای جلوگیری و حفاظت از انتقال ویروس کرونا استفاده میشد، اکنون در خیابانها، معابر، کوچه و پس کوچه ها و همه جای شهر، رها، در زیر پاها لگد مال و در جوی آب ها شناور است.
درست گفتهاند از ماست که بر ماست. شاید اگر هجوم خودمان به این شهر و آن شهر نبود، اگر ماسک و دستکشی که ساعت ها از آن استفاده کردیم را همینطور در فضای عمومی رها نمیکردیم، اگر نکات بهداشتی را جدی میگرفتیم اکنون در وضعیت قرمز دست و پا نمیزدیم.
آری! خود کرده را تدبیر نیست.
- نویسنده : ملیکا کیاخسرو
- منبع خبر : محمودآباد آنلاین