حالا اما چند سالی است که دیگر عیدها، بوی عید ندارد. وقتی ماهی گلی در بازار دانه‌ای ۵۰ هزار تومان فروخته می‌شود معلوم است که عید، بو نخواهد داشت. وقتی لباس و پوشاک آنقدر گران است که اکثر خانواده‌ها توان خرید آن را ندارند معلوم است که بوی عید نمی‌آید! وقتی بازنشستگان در حال تجمع و اعتراض به حقوق به تعویق افتاده‌شان هستند و معلمان تحصن می‌کنند و هر کسی ناله‌اش در گوشه‌ای بلند است که‌ای مردم گرانی کمرمان را خم کرده، معلوم است که رنگ و بویی از عید نخواهد بود.

حالا این‌ها را گره بزنید به اخبار مربوط به مذاکراتی که آینده هشتاد میلیون جمعیت در آن مشخص می‌شود .

حالا همانطور که دیگر حاجی فیروز نشان‌دهنده عید نیست و بوی تکدی‌گری می‌دهد، رسیدن فصل بهار نیز نشان‌دهنده عید نوروز نیست و بویی از عید ندارد. حالا دیگر واژه‌ها رنگ باخته اند.

درباره همه این مسائل و مشکلاتی که احاطه‌مان کرده تنها می‌توان یک جمله گفت، زندگی سخت‌تر از چیزی که فکر می‌کردیم درحال سپری است! کاش کسی کاری کند.

  • نویسنده : شادان کریمی‪
  • منبع خبر : محمودآباد آنلاین